میدونی من ساخته شدم که یه سختیایی رو بکشم ساخته شدم که درسای سنگین آناتومی و فیزیولوژی رو یه روزه جمع کنم و چهار پنح ساعت بیشتر نخوابم، ساخته شدم که دور باشم از خانواده ساخته شدم که زنگ بزنم بهشون و چشمام پرو خالی شه و الکی بخندم که یعنی خوبم و همه جی خوبه، میدونی من ساخته شدم که دوری بکشم حتی از دوستام چون س داره میره خارج میدونی من ساخته شدم که دوری بکشم حتی از ادمایی که نمیدونم نسبتشون دقیقا تو زندگیم چیه یعنی تو، دیگه دلم برات زیاد تنگ نمیشه دیگه چهره ت تو ذهنم نیست یادم نمیاد دقیقا چقدر و کجاها رفتیم بیرون ولی صدات و چشمات از تو ذهنم پاک نمیشن مخصوصا چشمات با اون نگاه هایی که حرف میزدن، دوست دارم بدونم از من برای تو و تو ذهن تو چی مونده؟ چی از من بولده برات؟

مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها