برو
تورو
میذارم تو این قلب
میسپارم به این رود
میسپارم به این رود
ببین
ببین
من از عشق تو ساختم
یه زره با کلاه خود
یه زره با کلاه خود

دلم برات تنگ شده لعنتی، بلاکت کردم روزی که شبش یلدا بود چون نمیخواستم یه دقیقه بیشتر ادامه پیدا کنه این حال نامعلوم، داشتیم خرابش میکردیم هردومون، گند زده بودیم به این رابطه که اسمش مثلا دوستی بود
و تو
اخ از تو
اخ از تو عزیزم
حسامو له کردی
ندیدی
دور شدی
خندیدی
گم شدی
الان که من به تو فکر میکنم
تو به سعید و بردیا و دوست دخترت فکر میکنی
به دوستای جدیدت
به دوستای قدیمیت که من دیگه من توشون نیستم
به علی
به امین که کنکور داره و میتونه با من حرف بزنه اما تو نه
به تولدت به کادویی که از دست دادی
به عید به عیدی که روش واسه نمیدونم چی حساب کرده بودی
دلم برات تنگه و تو دلت؟ سنگه
صدا میزد منو قلبی که دوستم داشت که دوستم داشت منو برد با خودش بیرون.
دلم برات تنگه و لعنت به دلتنگی
اما وجودم پر از حس نفرت توام با حس دوست داشتنه
مثل اون دوتا ماهی ماه تولدم که برعکس همن، حسای برعکس، رفتارای برعکس، ادمای برعکس.
گفتی فراموش میکنی همه چیزو برعکس چیزی که من نوشته بودم
گفتی نمیبخشیم برعکس چیزی که من گفته بودم
ما برعکس بودیم تو همه چی ولی اجتماع نقیضین قشنگه، نیست؟ مثل منو تو که کنار هم کل چمرانو پیاده رفتیم شونه به شونه مثل منو تو که ارمو قدم زدیم مثل منو تو که جای کفشامون زیر سیمانای پشت باغ عفیف آباده، همونجایی که اروم اروم ساخته شدنشو دیدیم اروم اروم پاتوقش کردیم، دلم برات تنگه اما دلم نمیخواد دیگه باشی. جایی نیست تو خوابگاه که باهات حرف نزده باشم جایی نیست که با صدات نرفته باشم با هندزفری قرمزی که داد میزد دارم با تو حرف میزنم، تو راهرو اون پله دومیه، تو نمازخونه، تو کتابخونه اون صندلی تهیه رو راهرو زیر پاگرد، اون بالا پشت بوم، تو آشپزخونه که صدام اکو میشد تو حیاط رو برگای پاییزی تو سرمای زمستون تو گرما خشک یزد تو تابی که ته حیاطه و تو شبایی که ماه کامل بود، اخ از ماه اخ از ماه که اینجا نزدیکه به زمین اخ از تو اخ از تو که ماه سیو بودی تو گوشیم اخ از تو که مثل ماه کم و زیاد میشدی دور و نزدیک میشدی و من کل اسمونو باید دنبالت میگشتم اخ از تو عزیزم اخ.

مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها